عدالت اجتماعی دلالت بر توزیع عادلانه منابع و فرصتهای آموزشی بدون توجه به پیشینه یا شرایط دانشآموز دارد. هدف از عملی کردن این گزاره رسیدگی و حذف موانع سیستمی است که افراد را از دستیابی به همه جوانب استعدادهای خود باز میدارد.
به عنوان مثال، مدارس محله های کم برخوردار اغلب فاقد منابع لازم برای ارائه آموزش جامع به دانش آموزان هستند. ممکن است کتابهای درسی قدیمی، دسترسی محدود به فناوری و امکانات ناکافی باشند. این نابرابریها موانعی را ایجاد میکند که مانع از موفقیت تحصیلی دانشآموزان محروم میشود.
داعیهداران عدالت آموزشی به دنبال این هستند که همه دانشآموزان، فارغ از نژاد، قومیت، موقعیت اجتماعی-اقتصادی، جنسیت یا هر ویژگی دیگری که فرصتهای آنها را محدود کرده است، دسترسی برابر به آموزش با کیفیت داشته باشند.
این کار با ارائه امکاناتی مثل پشتیبانی و اختصاص منابع لازم به دانشآموزانی است که به دلیل نابرابریهای اجتماعی با چالشهای بیشتری روبهرو هستند، امکان پذیر است.
با انجام این کار، میتوانیم این شکاف آموزشی را پر کنیم و اطمینان داشته باشیم که هیچ دانشآموزی از تحصیل عقب نمیماند. اولین گام برای از بین این مشکل دور زدن یا از بین بردن سازوکارهایی هست که باعث تشدید شدن این نابرابری میشوند.
همچنین ایجاد سازوکار برابری آموزشی باید با حفظ فرهنگ و احترام به محیط زندگی فراگیران توامان باشد. با این کار میتوان حس تعلق به یادگیری و آموزش را در دانشآموز تقویت کرد و به دانشآموز احساس هویت و ارزش داد.
با عملی کردن مسئله عدالت آموزشی، علاوه بر از بین بردن نابرابریها، با اجرای طرح عدالت آموزشی اکنون دانشآموزانی خواهیم داشت که در آینده نزدیک شهروندانی مسئول خواهند بود. شهروندانی که مهارتها و ارزشهای لازم برای کمک به جامعه و پیشرفت کشور را دارند.
همچنین این کار به شکستن چرخه فقر و نابرابری بین نسلی کمک شایانی میکند. با فراهم کردن دسترسی برابر به آموزش با کیفیت، ما به افراد حاشیهنشین این فرصت را میدهیم تا وضعیت اجتماعی-اقتصادی خود را بهبود بخشند و آینده بهتری برای خود و جامعه خود ایجاد کنند.
بخشی از اجرا شدن مسئله عدالت آموزشی به بخش تصمیمگیر و تصمیمساز حاکمیت بستگی دارد و بخش دیگر آن به عهده معلمان و مربیان است.
نقش معلمان و مربیان در ایجاد عدالت آموزشی
چون معلمان اولین کسانی هستند که تجربه آموزشی را برای دانشآموزان رقم میزنند، نقش مهمی در برقراری عدالت آموزشی دارند. این معلمان هستند که مسئول به وجود آوردن یک محیط امن آموزشی و پرورشی برای بچهها هستند. دانشآموزان باید در این محیط احساس ارزش، محترم بودن و حمایت شدن کنند.
معلمان برای برقراری عدالت آموزشی باید در وهله اول خود را ارتقا دهند و دانش خود را بیشتر کنند. همچنین خارج کردن کلاس از شرایط کلاسهای سنتی و یک دست میتواند کمک شایانی به دانشآموزان با بومهای مختلف کند.
معلم با تشویق دانشآموزان به بحث و گفتوگو راجع به مسائل مختلف میتواند تفکر انتقادی بچهها را پرورش دهد و آنان را به انسانهای خردمند تبدیل کند.
ایجاد محیط کلاسی که دانشآموزان برای بیان افکار و نظرات خود در آن احساس راحتی کنند، گفتوگو را تقویت کرده و دانشآموزان را تشویق به کشف موضوعات پیچیده میکند. این کار را میتوان از طریق فعالیتهای ساختار یافته، مانند بحثها، پروژههای گروهی انجام داد، که به دانشآموزان اجازه میدهد در گفتگوهای معنادار و محترمانه شرکت کنند.
علاوه بر این، معلمان می توانند با استفاده از منابع مختلف از جمله ادبیات، هنر و تولیدات چندرسانهای، مسائل و نظرات متنوعی را در درسهای خود بگنجانند. این امر دانشآموزان را در معرض دیدگاههای مختلف قرار میدهد و به آنها کمک میکند تا درک دقیقتری از مسائل اجتماعی داشته باشند.
علاوه بر این، معلمان میتوانند با تشویق دانشآموزان خود به ایجاد تغییرات مثبت در محیط اطراف خود، آنان را توانمند کنند. این کار را میتوان از طریق تکالیف عملی کلاسی انجام داد، در این صورت دانشآموزان دانش و مهارتهای خود را برای رسیدگی به مشکلات دنیای واقعی به کار میگیرند. با درگیر شدن در تجربیات عملی، دانشآموزان حس عاملیت را در خود پرورش میدهند و این مسئله در ایجاد جامعهای عادلانهتر نقش قابل توجهی دارد.
در نتیجه، معلمان در ارتقای عدالت اجتماعی در آموزش نقش اساسی دارند. در واقع آنها میتوانند از دانشآموزان خود مدافعان تغییرات اجتماعی بسازند.
تربیت معلم و عدالت آموزشی
یکی از راههای توانمندسازی معلمان از طریق برنامههای آموزشی جامع است که به آنها دانش و مهارت لازم برای ایجاد عدالت آموزشی در کلاس را آموزش میدهد. این شامل درک عوامل سیستمی و ریشههایی است که به نابرابریهای آموزشی دامن میزنند.
برنامههای تربیت معلم میتواند بر زمینههای تاریخی و سیاسی-اجتماعی که نابرابریهای آموزشی را شکل میدهد تمرکز کند. معلمان با بررسی ریشههای بیعدالتیهای اجتماعی، بهتر میتوانند سوگیریها و تعصبات درون خود و نهادهایشان را شناسایی و به چالش بکشند.
علاوه بر این، برنامههای تربیت معلم میتواند به اهمیت شیوههای آموزشی مطابق با فرهنگ و بوم هر منطقه بپردازد. این شامل شناخت و ارزشگذاری سوابق و تجربیات متنوع دانشآموزان و گنجاندن این شناخت در استراتژیهای آموزشی و توسعه برنامه درسی است.
فضای مجازی و عدالت آموزشی
از زمان فراگیری ویروس کرونا و آنلاین شدن بسیاری از آموزشها، دسترسی به مطالب آموزشی و بسیاری از کلاسها برای افرادی که امکان حضور فیزیکی نداشتند، به ویژه مناطق محروم میسر شد.
رفته رفته این مدل کلاسها و پلتفرمها رونق گرفت و شاید بتوان گفت یک تحول عظیمی در آموزش و عدالت آموزشی اتفاق افتاد.
یکی از محورهای رویداد ملی ستاپ عدالت آموزشی است که در این بخش کسبوکارها و ایدهها با این مضمون برسی میشود. برای مطلع شدن از این ایدهها و کسبوکارها رویداد ملی ستاپ را دنبال کنید.