بچه‌های جدید، بچه‌های قدیم

امکان نداره معلم باشی و عبارت‌های «ای بابا! بچه‌های جدید چرا اینطوری شدن؟!» یا «دانش‌آموز فقط دانش‌آموزای قدیم» یا خیلی عبارت‌های دیگه در وصف شیطنت و حرف گوش نکن بودن بچه‌های الان رو نشنیده باشی.

امکان نداره معلم باشی و عبارت‌های «ای بابا! بچه‌های جدید چرا اینطوری شدن؟!» یا «دانش‌آموز فقط دانش‌آموزای قدیم» یا خیلی عبارت‌های دیگه در وصف شیطنت و حرف گوش نکن بودن بچه‌های الان رو نشنیده باشی.

بچه‌ها دیگه خیلی تمایلی ندارن به همین راحتی‌ها عبد خاضع معلم‌ها باشن، دیگه دو زانو نمیشینن، سر کلاس تغذیه می‌خورن و به راحتی برگه سفید تحویل میدن و خلاصه برای درس نخوندن حرمت نذاشتن!

حالا این وسط تکلیف معلم‌هایی که هم به کارشون علاقه دارن و هم گنگ و گیج به رفتارهای عجیب بچه‌ها نگاه می‌کنن و نمیدونن چکار کنن دقیقا چیه؟!!

گزینه۱) نگاه کردن بیشتر

گزینه۲) نگاه کردن و اخم کردن

گزینه۳) نگاه کردن و اخم کردن به همراه گفتن واژه «عههه!» با لحنی عصبانی و کشدار

گزینه۴) نگاه کردن و اخم کردن و گفتن «عهه!» و بیرون انداختن یک نفر از کلاس.

‌معلومه که هیچکدام!!! ادامه رو بخونید:

چند‌وقت پیش که داشتم با یک معلم جذاب و جوان صحبت می‌کردم یک حرف عجیبی شنیدم که با خودم فکر کردم نکنه این یک دانش‌آموز در لباس معلمه!

معلم داشت می‌گفت:« بنظر من خیلی از کارهایی که کادر مدرسه بخاطرش حرص می‌خورن خیلی هم بامزه‌اس کاش نزنن تو ذوق بچه‌ها»

همون لحظه بچه‌ها رو صدا کردم و دوربینا آماده شد و خیاری که تو دست خانم معلم بود رو بیرون کشیدم و جلوی دهنش گرفتم و راز موفقیتش رو ازش پرسیدم.

خانم معلم چندتا نکته قابل توجه گفت که فکر کنم به درد اون دسته از معلم‌هایی می‌خوره که عاشق شغلشون هستن ولی نمی‌دونن چطور باید کلاس رو با وجود بچه‌های امروزی ارائه کنن.

۱_ حوصله سربر نباشید!

چند وقت پیش یک روایت جذاب شنیدم، که چند نفر مچ پدری رو در حال تمرین کردن یک سری اصطلاحات عجیب و غریب که شاید در شأن یک فرد سالخورده نبود گرفتن. علتش رو جویا شدن. پدر جواب داد:«سعی میکنم چیزی رو یاد بگیرم تا بتونم با بچه‌هام ارتباط برقرار کنم.» میدونم که الان احساساتی شدید و ایستاده در حال دست زدن و اشک ریختن هستید! اما لطفا کمی به خودتون مسلط باشید و اصل مطلب رو بگیرید.

یک معلم برای این که بتونه با شاگرداش ارتباط برقرار کنه در وهله اول باید با اونا       هم‌زبان بشه. وقتی معلم زبان دانش‌آموزاش رو یاد بگیره و گاهی مثل اونا بشه (فقط یکم!) دانش‌آموز ناخودآگاه معلم رو از خودش میدونه و کمی در برابرش خاضع‌تر میشه.

۲_ این دفعه تو گوش کن!

معلمی به روش قدیمی مساوی هست با کلاسایی مثل کنفرانس‌های اعصاب‌خورد کن و حوصله‌ سربر. چه خوبه معلم خلاقیت به خرج بده و کلاس رو با کمک دانش‌آموزا پیش ببره‌. یعنی از حالت سخنران در‌بیاد و بیشتر شنونده و هدایتگر گفت‌وگو باشه.

۳_ یک درس جذاب!

معلمی رو میشناسم که وقتی می‌خواست درس مربوط به رشد گیاه رو بگه، لپ تاپ‌اش رو با خودش به کلاس میبرد، اونو به تخته دیجیتال وصل می‌کرد و فیلم رشد یک گیاه رو می‌ذاشت. بچه‌ها اول کلاس صرفا با کوهی از خاک مواجهه بودن و انتهای کلاس توی فیلم یک گیاه کامل رو می‌دیدن!

تصور کن حین درس دادن معلم شاهد اون چیزی که میشنوی باشی؟! جذاب نیست؟

سعی کنید هرآنچه رو که درس میدید براش ما به ازای تصویری پیدا کنید. سعی کنید اونو برای بچه‌ها ملموس کنید تا بیشتر با آنچه می‌گید ارتباط برقرار کنه. شرط می‌بندم با این کار ۹۰درصد بچه‌ها درس رو می‌فهمن و به هیچ دانش‌آموزی انگ تنبل بودن نمی‌خوره.

۴_ بیشتر فکر کن!

یک فرق اساسی بچه‌های الان با سال‌های پیش، اینه که یک معلم باید علم خودش رو بیشتر کنه، قدرت استدلال خودش رو بالا ببره تا بتونه با بخش زیادی از «چرا و چگونه و برای چی»های بچه‌ها جواب بده. با این اوصاف معلم خودش قبل از بچه‌ها باید یه مدرسه و کلاس درست و حسابی بره تا قدرت استدلال و تفکرش رو تقویت کنه تا بتونه چیزی رو به بچه یاد بده.

خوبه که معلم در کنار درسش فیلم، مستند و کتاب‌های مربوط به درس رو معرفی کنه و حتی یک جلسه رو به این اختصاص بده که راجع به اونا حرف بزنه.

دیگه متاسفانه بعد از این شارژ خیار و دوربین ما هم تمام شد و معلم هم گفت فعلا همینا رو داشته باش تا ببینم بعدا چی میشه.

امیدوارم به دردتون خورده باشه.

آخرین خبرها

10 نمونه برتر آموزش ترکیبی در سال 2023

همه چیز درباره یادگیری ترکیبی

خلاقیت در کارآفرینی

تفاهم‌نامه صندوق پژوهش و فناوری غیردولتی البرز

تفاهم‌نامه ۱۰۰ استارت‌آپ

تفاهم‌نامه صندوق پژوهش و فناوری دانشگاه امیرکبیر